در حال بارگذاری ...

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

من ندانم که چه سری است که در خانه اوست

داستان تو و غم، صحبت سنگ است و سبوست

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست

جان حسرت‌کش ما تشنه پیمانه اوست

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست

کشته عشق حسین از همه کس زنده‌تر است

هر کجا می‌نگرم نور رخش جلوه‌گر است

هر کجا می‌گذرم جلوه مستانه اوست

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست‌

ای دل خسته گرت عقده عالم به گلوست

داستان تو و غم صحبت سنگ و صبوست

آستان بوس حرم باش و بپرس از در دوست

این حسین کسیت که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست

دل هر کس که حسینی است ز خود بی خبر است

کشته‌ی عشق حسین از همه کس زنده‌تر است

بس که آن نور جمالش همه جا در نظر است

هر کجا می‌نگرم نور رخش جلوه گر است

هر کجا می‌گذرم جلوه مستانه اوست

هر کسی چشم به احسان و عطایش دارد

هر خدا جوی تمسک به ولایش دارد

هر سری آرزوی بوسه به پایش دارد

هر دلی میل سوی کرببلایش دارد